Posts Tagged ‘khamenei’

رقصی چنین میانه میدانم آرزوست :از جان باید مایه گذاشت ، سرمشق همه رزمندگان جنبش سبز در 22 بهمن ، ویدئوی بسیار موثر مردی که به تنهایی ستون تانکهای کودتا را متوقف میکند

فوریه 6, 2010

وقتی انسان به جایی برسد که این دلیر مرد تنها و گمنام  رسید، هیچ قدرتی و دولتی را یارای ایستادگی در برابر او نیست . اگردر آن روز   به جای یک نفر   ده نفر ، صد نفر ، هزار نفر  به این حد از جان گذشتگی رسیده بودند محال بود جنبش دموکراسی خواهی چین در سال 1989 سرکوب شود. باید از خود پرسید آیا ما به این مرحله رسیده ایم ؟

جان من بیشتر ارزش دارد یا آزادی و بهروزی ملیونها ایرانی و نسلهای آینده ایران؟ مثلی است معروف بین انقلابیون که میگوید :» این آمادگی مردم برای کشتن دشمن نیست که باعث پیروزی انقلاب میشود ، بلکه آمادگی آنان برای کشته شدن و از جان گذشتن در راه انقلاب است که یک انقلاب را پیروز میکند. «

یک امربرایم روشن است ، یک نفر از این لباس شخصیها و بسیجیها و پاسدارها حاضر نیست خود را برای  دفاع از خامنه ای و احمد ی نژاد به کشتن دهد ، ولی  آیا ما رزمندگان جنبش سبز  آماده جان فداکردن در راه آزادی ایران هستیم؟

کمی با خود بیندیش ای دوست . آیا آماده ای؟

«پیروزی نزدیک است»

«دوراندیش»

http://www.youtube.com/watch?v=mrQqDqOx3KY

اگر به یوتیوب دسترسی ندارید از این سایت دانلود یا همانجا تماشا کنید .

http://www.4shared.com/file/185674378/ea8488b7/tank_man.html

شاه پس از 15 خرداد ، خامنه ای پس از 22 خرداد، دو رژیم و یک سرنوشت

آگوست 31, 2009

بعد از کودتای 28 مرداد شاه و دستگاه یا به قول آقایان «نظام» وی ، از دو مرحله عبور کرد . در مرحله اول بین 1332 تا پانزده خرداد 42 بود . در این مرحله هنوز اطراف شاه با استخواندارها و کله گنده های رژیم شاهنشاهی و رضاخانی پر بود . افرادی مثل امینی و غیره زیاد بودند که حتی به مقام نخست وزیری رسیدند ، تجربه زیادی داشتند ، در بزنگاههای تاریخی میتوانستند به کمک او بیایند و از تجارب خود  اورا بهره مند کنند و رژیم را نجات دهند . ولی شاه انسان ضعیفی بود . او  از اینکه به این انسانها اتکا داشته باشد میترسید و راضی نبود . ویژگی شخصیتهای ضعیفی مانند شاه (و خامنه ای ) این است که تاب نمی آورند کسی که بیشتر از آنان بداند در اطرافشان باشد ، احساس آرامش نمیکنند و به علت عدم اعتماد به نفس و چون در باطن میدانند که قابلیتی ندارند همواره در هراس سرنگونی به دست این انسانها هستند . دیکتاتور نمیتواند افراد فهمیده و قدرتمند را اطراف خود تحمل کند . پس از 15 خرداد شاه به تدریج به همان راهی رفت که دیکتاتورهای ضعیف مانند او میروند . او همه افراد قدرتمند و فهمیده طرفدار رژیم خود را تصفیه کرد و به جای آنها بله قربانهانگوهای ضعیف النفسی مانند هویدا و ولیان و ازهاری را نشاند که فقط به شخص او وفاداری داشتند.  قدرت این افراد به واسطه سابقه سیاسی و تجربه و تخصصشان نبود بلکه فقط به علت انتخاب شدن توسط او بود که از قدرت بهره میبردند . این آدمها هم خوب این معنی را در مییافتند و در چاپلوسی از شاه کوتاه نمی آمدند . کار به جایی رسید که وقتی طوفان خانمان سوز انقلاب 57 فرا رسید هرچه شاه به اطراف خود نگریست و سراغ گرفت حتی نتوانست یک نفر از آن انسانهای با تجربه  مثل قوام و امینی را بیاید که سابق در این دورانها به کمکش می آمدند و در نتیجه راهی جز فرار ننگین برایش نماند .

اینک حکایت حکومت خامنه ای است که پس از بیست سال از وقتی که هاشمی او را به ولایت رساند اکنون به مرحله 15 خرداد شاه رسیده است و توانسته فاتحانه اطراف خود را به کلی از استخواندارها و با تجربه ها و با عرضه های نسل اول انقلاب خالی کند. اکنون اطرافیان او افراد بی قابلیت و کوتوله های سیاسی مانند احمدی نژاد و سران سپاه هستند که قدرت خود را فقط مدیون او هستند . البته قدرتی این چنین بسیار شیرین است ولی چنین نظامی دوام ندارد زیرا انسانهای با تجربه و متخصص در آن نایاب بوده و در غیاب چنین آدمهایی سامان دولت آسان نیست . چنین دولتی مانند رژیم سلطنتی پس از 15 خرداد فقط بر زور سر نیزه استوار است  . اگر شاه قبل از 15 خرداد هنوز میتوانست روی گروههایی از جامعه ، حتی علما ، حساب کند که طرفدار رژیم شاهنشاهی بودند اما پس از پانزده خرداد علی ماند و حوضش ، شاه ماند و ارتش و ساواکش و دولتی که فقط با زور سرنیزه و داغ و درفش کار میکرد و پایه اش بر ترس استوار بود و نه حمایت مردم . دولت جمهوری اسلامی نیز پس از کودتای 22 خرداد در چنین مرحله ای است . همانطور که در دوماه اخیر شاهد بودیم دیگر طرفداری برای رژیم نمانده و آنکه به خیابان می آید شعبان بی مخهای بسیجی و سپاهی هستند که پول میگیرند تا از خامنه ای دفاع کنند . اکنون دیگر این دولت تنها بر سرنیزه استوار است و چنین دولتی پایدار نخواهد بود .

تفاوتی که با زمان شاه وجود دارد این است که شاه در راس قاعده  هرم قدرت ایستاده  و تمام رژیم به وجود  او بسته بود و او در حکم قادر مطلق رژیم بود ولی خامنه ای هرگز نخواهد توانست به آن قدرت دست یابد . رژیم جمهوری اسلامی مشروعیت خود را از اسلام میگیرد و اسلام از حوزه ها نشئت میگیرد و علما و آیت الله ها در حوزه ها همیشه دارای قدرتی خواهند بود که تا حدی از قدرت خامنه ای مستقل است . خامنه ای هرگز نخواهد توانست حوزه ها را کاملا تحت کنترل خود در آورد در نتیجه قدرت او همیشه لرزانتر از قدرت شاه خواهد بود . به علاوه در زمان شاه درصد بیسوادی هنوز بسیار بالا بود و بسیاری از مردم اصلا نمیدانستند چه خبر است حال آنکه امروز اکثریت مردم باسوادند و بهتر متوجه بلای دیکتاتوری هستند . همچنین تکنولوژی ارتباطی بسیار بسیار پیشرفته تر از زمان شاه است . اگر در آن دوران نیمساعت برنامه روزانه یک یا دو رادیوی موج کوتاه تنها وسیله ارتباط گیری مستقل مردم بود اکنون اینترنت و ماهواره و تلفن ارزان راه دور و غیره امکان خبرگیری و خبردهی و ارتباط مستقیم و آنی را برای هرکسی فراهم آورده است . خامنه ای هرگز نخواهد توانست مانند شاه اخبار و اطلاعات را تحت کنترل کامل خود بگیرد و این هم یکی از پاشنه آشیلهای رژیم اوست .

به دلیل سه نکته مهم فوق  رژیم پوشالین خامنه ای دوام زیادی نخواهد داشت . در جهان الکترونیک و مدرن ما وقایع سرعتی همچون سرعت اینترنت یافته اند. اگر شاه توانست پس از سال 42 پانزده سال دوام آورد خامنه ای حتی نیمی از شمار آن سالها را نیز دوام نخواهد آورد و زود است که  سرنگون شود.

«پیروزی نزدیک است »

«دوراندیش»